درودی شمارا به سان بهار
خوش آمد بگویم یکایک همه
بدین درگه شاد خورشید گون
به قهوه.به لاته.به چای دمی
چو گلبن تر و تازه گردی به کار
چو شاخ درختی بر چشمه سار
که اسایش و ارامش است از بنه
به جایی که شهره ست بر کافه مون
فرامش کنی هرچه از ماتمی
خرامان و شادان شوی چون سوار